تبليغ و فعاليت بهائيان در دو نقطه اين كره خاكي ممنوع است؛ يكي فلسطين اشغالي (اسرائيل) و ديگري ايران كه دليل هر يك را به اختصار بررسي ميكنيم:
1. اسرائيل: بهائيان نه تنها حق فعاليت و تبليغ در فلسطين اشغالي را ندارند، بلكه محدوديت رفت و آمد به آن جا را هم دارند. بهائيان نميتوانند هر موقع كه خواستند به فلسطين اشغالي سفر كنند و هر اندازه كه خواستند، بمانند؛ بلكه بر اساس توافقنامه اي كه با رژيم جعلي – صهيونيستي اسرائيل دارند، بهائيان نه تنها حق تبليغ ندارند، بلكه بايد رفت و آمد و جمعيتشان در فلسطين اشغالي كنترل شده باشد و از يك حد نصابي بالاتر نرود.
بر اين اساس شوقي افندي، صادق آشچي را از بهائيت طرد ميكند، زيرا او بدون اجازه به فلسطين اشغالي سفر ميكند. شوقي در طردنامه صادق مينويسد: «اين شخص بد اخلاق و پست فطرت، اخيراً مخالف دستور اين عبد، مسافرت به فلسطين نموده و وارد ارض اقدس گشته. تلغرافي راجع به طرد و اخراج او از جامعه به آن محفل مخابره گرديد. به والدش صريحا اظهار و انذار نمايند، مخابره با او به هيچ وجه من الوجوه جائز نه، تمرد و مخالفت نتايجش وخيم است!». آن چنان كه از اين نامه روشن است، صادق تنها به جهت مسافرت به سرزميني كه همه مقدساتشان در آنجا خاكند، از گروه بهائيان اخراج ميشود و ديگر حتي حق گفتگو و ديدار خانوادهاش را نيز ندارد. اين كار بهائيان گوشه اي از آزادي و الفت و محبت، تحري حقيقت و ترك تعصب و … از تعاليم دوازده گانه بهائيت است.
لازم است بدانيد كه بهائيان هيچ گاه حق ندارند يك يهودي صهيونيست را به بهائيت فرابخوانند. آنان هيچ حقي از آب و خاكي ندارد كه همه مقدساتشان را در آن به خاك سپردهاند.(1)
بيت العدل نيز كه رهبر بهائيان كنوني است، بهائيان را از تبليغ بهائيت براي صهيونيستها باز ميدارد كه جا دارد يك سئوال از آنان بپرسيم: «هيچ ديني حق ندارد حتي انساني را از هدايت بيبهره سازد، شما كه خود را هدايتگر عالميان ميخوانيد، به چه حقي صهيونيستها را از هدايت خود محروم ميكنيد؟» تازه بيت العدل آنها را از هدايت خود كه هيچ از هدايت پيروانش نيز محروم ميكند.(2)
2. ايران: آري فعاليت و تبليغ بهائيان در ايران نيز ممنوع است، البته به چند دليل:
أ. بر اساس تعاليم اسلامي كه دين رسمي ايران است، بهائيان كافر شناخته ميشوند و مسلكشان ضاله است، از اينرو تبليغشان سبب ضلالت و گمراهي است.
ب. بهائيان جاسوسان اسرائيل هستند، چون بيت العدل مجبور است براي تأمين امنيت و نيازهاي مالي خود، پيروان خود را در اين كره خاكي پراكنده كند و براي اسرائيل و سرويسهاي جاسوسي آنها خبر و آن چه كه نياز دارند، جمعآوري كند؛ از اين رو دليل پراكندگي بهائيان در سراسر دنيا نيز روشن ميشود.
ج. با وجود آن كه يكي از تعاليم دوازده گانه بهائيت ترك تعصبات است، اما آنان نسبت به ايران تعصب خاصي دارند و ايران را ارض مقدس و كشور موعود ميدانند؛ يعني همان انديشه صهيونيستها درباره فلسطين.
بر اين اساس هر يك از ادله فوق، به تنهايي دليلي بر ممنوعيت فعاليت بهائيان در ايران است، زيرا ايرانيان نه ميخواهند كه يك مسلك انحرافي را پرورش دهند و نه ميخواهند كه اسرارشان بر بيگانگان فاش شود و جاسوس بپرورانند، نه ميخواهند به سرنوشت فلسطينيان مظلوم گرفتار شوند، زيرا بهائيان در طول تاريخ نشان دادهاند كه براي رسيدن به اهدافشان، حاضرند هر كاري انجام دهند. آري، عزيه خانم چشمهاي از رفتار بهائيان با دشمنان خود را در كتاب «تنبيه النائمين» خود آورده است كه بهاء الله چگونه انسانها را از سر راه خود بر ميدارد، پس بهائيان نيز در عملكرد، كمي از صهيونيستها ندارد، هر چند در ظاهر خوش رفتار و خوش گرفتاري نشان ميدهند، ولي در عمل با پنبه سر ميبرند، همان گونه كه در سيره عملي بهائيان زمان پهلوي به خوبي ديده ميشود.
با توجه به اين ادله، علت ممنوعيت فعاليت بهائيان در ايران روشن ميشود، زيرا غير از فرق ضالهاي چون بهائيت، همه اديان الهي در ايران آزادند، مراسمهاي مذهبي خود را ميگيرد و در دانشگاه ها تحصيل ميكنند و در ادارات به كار و فعاليت مشغولند و … و هيچ ممنوعيت حكومتي براي فعاليتهاي خود ندارد.
پانوشت:
1. بديع، ص 41 – 42.
2. پيام ۲۹ جون ۱۹۹۵ بيت العدل.
[subscribe2]
Leave a Reply