طاهره قره العین، دختری عالم زاده بود که در پی مکتب شیخیه رفت و جذب بابیت شد. علی محمد باب، ندیده عاشق او شد؛ به قدرى به على محمد باب (موسس فرقه بابيه) نزديك شد كه على محمد، كتابى به نام احسن القصص در تفسير سوره يوسف نوشت و در چندين جاي آن طاهره را قره العين خواند، از اين رو طاهره قره العين لقب گرفت. باب علاقه مفرط خود را اينگونه به او نشان داده و مي گفت او نور چشم من است .
مقالات مرتبط:
سلام
فعلا به دو مطلب معترضم
در ذکر تاریخی نباید نظر شخصی اضافه کرد
در تواریخ آمده مطلب موسوم به تفسیر سوره یوسف را در شب پنجم جمادی برای ملاحسین بشرویه نوشت
دوم کشف حجاب تا برهنگی فاصله دارد آنگاه خواهند گفت بدحجابی دختران شما در ایران هم جلوه اول برهنگیست
هرگز نباید تیغی به دست بیگانه داد تا بر سر خودمان فرود آورد
دوست عزيز اعتراض شما محترم است، ليكن وارد نيست؛ زيرا ما نگفتيم تفسير سوره يوسف را براي كه نوشت، گفتيم كه در آن براي ابراز علاقه به طاهره، او را قره العين مي خواند.
دوم، كشفت حجاب با بد حجابي تفاوت دارد، بد حجاب، حجاب دارد ولي آراستگي ندارد ولي بي حجاب، براي كساني كه حجاب را پوشش كامل مي دانند، گونه اي از برهنگي است. برهنگي آن است كه خود بزك كرده در معرض ديد ديگران قرار دهد.
سلام بر آن شیرمرد
آن زمان فقط نفر اول پیدا شده بود اما طاهره از نفرات آخر حی است شاید بتوان گفت بعدا از احسن القصص استفاده کرده و قره العین را از آن استخراج و به طاهره تقدیم و الی آخر اما برعکس آن برای فرد استدلالی چون شما مطلوب نیست
ثانیا بد حجاب غیر مسلمان شاید زیرا از دین بی خبر است اما مدعی مسلمانی و بد حجابی یعنی آب و آتش در یک مکان که یکی محکوم به فناست (البته خداوند از دیانت حفاظت میکند اما بحث ما عمل ما انسانها است اگر همه جا قوه حق بهانه ما باشد پس نقش ما چه میشود) پس یا عنصر نفوذی تخریبند یا غافل اما علاقمند برهنگی یا ….
اگر معتقدین به عقیده بهائی را کافر یا غافل یا … بدانیم نفوذ میلیونی بدحجابی مفرط در کشوری که علامه کورانی آن را خاستگاه اصلیترین یاران صاحب عصر و امر میداند آن هم در بین مسلمانان و مغازه های پوشاکی و … با چه نامی بخوانیم
نخواهند گفت “ما حرام نمیدانیم شما که حرام میدانید چرا؟”
حضرت علی ولید را شلاق زد که مست کرده بود اما تاریخ مطلبی مشابه برای حد خوردن مسیحی یا یهودی از علی(ع) ذکر کرده؟
باز هم سلام دوست عزیز، نکته جالبی است؛ لیکن ما ضرب المثلی داریم: چه علی خواجه و چه خواجه علی!
اینکه طاهره از اول حروف حی است یا آخرش، اهمیت چندانی ندارد، ولی خود شما می فرمایید که قره العینِ احسن القصص، طاهره است. همین کافی است و آن چه مورد قبول ما و شماست، نیازی به استدلال ندارد، چون اختلافی در این نیست که ما بخواهیم دلیل بیاوریم. (البته طاهره پس از فوت جناب کاظم رشتی، به باب معرفی شد و از آن جا بود که طاهره و باب با هم آشنا شدند و این پیش از احسن القصص است.)
اما درباره حجاب، درست است که از ضروریات اسلام است، لیکن نمی توان عده را که نسبت به ضرورت آن جاهلند یا فریب خورده اند، از اسلام بیرون دانست؛ چون اسلام دین رحمت است و پیامبر می فرماید: رفع عن امتی ما لا یعلمون. اگر نمی دانند تکلیف ندارند، البته نه اینکه به دنبالش نروند تا ندانند. بد حجاب، گناهکار است و کیفر خود را خواهد دید، ولی نسبتش با کسی که کشف حجاب می کند و خود را به دیگران عرضه می دارد تفاوت دارد.
ما هیچ گاه بد حجابان را با جناب طاهره مقایسه نمی کنیم، زیرا طاهره در دورانی که بد حجابی ای نبود، پایه بی حجابی و کشف حجاب را گذاشت و مقدمات کشف حجاب عمومی در ایران را فراهم ساخت. او مسلمان و مسلمان زاده بود نه کافر؛ عالمه و عالم زاده بود نه جاهل و غافل و از دین بی خبر!
بد حجابی مسئله مهمی و بحرانی در کشور نیست که بخواهیم آن را میلیونی بخوانیم، البته این همان علائم آخر الزمانی است که در اخبار ما مسلمانان آمده است. زن خود را چون مرد درست می کند و زینت مردانه می کند و مرد خود را چون زن درست می کند و زینت زنانه می کند.
این ها منافاتی با خاستگاه اصلیترین یاران مهدی موعود عج ندارد. در میان جامعه بودن و پاک بودن مهم است نه اینکه خود را خانه یا محیطی دور از جامعه و دور از آلودگی نگه داشتن و پاک بودن.
بعضی چیزها جدای از حرام و حلال دانستن است. پاکی چیزی نیست که کسی دوست نداشته باشد، این عقل است که آن را می خواهد و به آن سفارش می کند، عقل، حسن و قبح را می فهمد. نیکی را نیک و بدی را بد می داند. وقتی حجاب را پاکی دانست، جدای از حلال و حرام، به آن امر می کند تا از پاکی بهره مند شود.
همین فضایی که من و شما در آن در حال صحبت هستیم، مگر نا پاک نیست، پس من و شما به آن قدم نگذاریم تا آلوده نشویم! این که هنر نیست، هنر آن است که خود را در این محیط آلوده، پاک نگه داریم و در حد توان دیگران را از آلودگی پاک سازیم.
از حد زدن امیرمومنان علی علیه السلام سخن گفتید؛ ولی فکر کنم نمی دانید که ائمه هدی علیهم السلام برای هر کس از دین و شریعت خودشان حکم می کردند، همانگونه که امام رضا علیه السلام از کتاب آسمانی جاثلیق برای او استدلال کرد.البته هر چند کتابشان منسوخ بود، لیکن آسمانی و دینشان الاهی بود نه …
امیرمومنان علی علیه السلام نیز بر اساس تورات و انجیل در میان یهودیان و مسیحیان حکم می کرد، نه بر اساس قرآن، قرآن تورات و انجیل را کتاب آسمانی پیشین می شناسد و موسی و عیسی علیهم السلام را پیامبران الاهی می خواند، پس علی علیه السلام بر اساس حکمت و رحمت خود آنان را بر اساس باور خودشان مجازات می کرده است…
و من الله توفیق الهدایه طالبین الهدایه
سلام
همین که انگلستان پشت این قضیه است باید شک کرد به این دین مسخره خود ساخته
من با دقت در باره قره العین تحقیق کردم یکسو منابع خارج از ایران بخصوص وابسته به انگلیس وبی بی سی که از او زنی فاضله و پاک وخوش اخلاق وسختکوش ساخته بودند یکسو منابع افراطی که شدیدا اورا لعن میکردند اما آنچه دریافتم این استا بیش از صدوپنجاه سال پیش که هرزنی را یارای سواد اندوزی نبود این زن بلطف موقعیت علمی خانواده باسواد شد وبسیار مطالعه کرد .تعلقی هم به دنیای ادبیات داشت لیکن دچار خود شیفته گی شدید شد.نارسیس بیماری روانی است.آنقدر که حتی خود را برتر از همسر ناصرالدین شاه شدن دانست.اختلال روانی نارسیس موجب انحطاط اخلاقی می شود واین زن گویا در کنار هیچ مردی قانع نمی شد.لذا چادر از سر افکند تا زیبایی افزونش که زاییده توهم وذهن بیمارش بود را بدیگران نشان دهد وبشتر مورد تمجید چشمان هرزه قرار بگیرد.بهایت که نوکر نشاندار انگلیس است این زن احمق وبیمار رافریفت واز او چهره های خاص ساخت.او فقط یک نارسیس بدبخت بود.اگر درمان میشد شاید کارش بمرگ اسفناک نمی کشید.