
انسانهاي به مصونيت رهبران خود از انحراف و اشتباه اهميت ميدهند، از اينرو سران بهائيت به ويژه حسينعلي نوري (معروف به بهاءالله) از مصونيت سخن رانده و آن را ويژه پيامبران دانسته و از آن به عصمت كبري ياد ميكند.(1) وي در اينباره مينويسد: «الحمد لله الّذي جعل العصمة الکبري درعا لهيکل امره في ملکوت الانشاء و ما قدّر لأحد نصيبا من هذه الرتبة العليا و المقام الأعلي»؛(2) حمد خدايي را که حقيقت عصمت کبري را لباس قرار داده است، براي هيکل امر او (حسينعلي نوري) در عالم ملکوت انشاء و کسي را از اين مرتبه بزرگ و مقام بلند نصيبي قرار نداده است.
عباس افندي (معروف به عبدالبهاء، دومين سركرده بهائيت) بيآنكه ادعاي نبوت داشته باشد، عصمت را به دو گونه ذاتي و موهبتي قسمت ميكند كه ذاتي آن ويژه پيامبران و موهبتي مخصوص جانشينان انبياء است: «اما عصمت صفاتي، لزوم ذات شيء نه(نيست)، بلکه پرتو موهبت عصمت است که از شمس حقيقت بر قلوب بتابد و آن نفوس را نصيب و بهره بخشد. اين نفوس هر چند عصمت ذاتي ندارند؛ ولي در تحت حفظ و حمايت حقّاند؛ يعني حق آنان را حفظ از خطا فرمايد.»(3) روشن است كه عباس افندي با اين تعريف، در حقيقت در پي ورود به دايره معصومان است.
ادعاي عصمت ميان مدعيان نبوت و امامت از بديهيات است، بر اين اساس اين مقاله به بررسي صحت و سقم اين ادعاي سران بهائيت ميپردازد، زيرا يكي از بايستههاي عصمت، عمل به آموزههايي است كه ديگران را به انجام آن فراخوانده ميشوند، چون پرواضح است كه عمل مربي، بيشتر از گفتار او اثر ميگذارد و اصطلاحاً عالِم بايد اهل عمل نيز باشد.
بررسي سيره سران بهائيت، بسياري از دوگانگيها و تناقضات گفتاري و كرداري آنان را آشكار ميسازد كه بر عدم عصمت ايشان دلالت دارد كه اين نوشتار نمونههايي از اين تناقضات را گزارش ميكند:
- تناقضات اعتقادي
الف. حسينعلي نوري در بحث خداشناسي، تظاهر به توحيد ميكنند؛ ولي در موارد بسياري نه تنها از الوهيت و ربوبيت خود دم ميزند؛ بلكه به چند خدايي ميرسد و تا خداآفريني از نردبان ادعا بالا ميرود: «کُلُّ الاُلُوهِ مِن رَشحِ أمرِي تَأَلَّهَت و کُلُّ الرُّبُوبِ مِن طَفحِ حُکمِي تَرَبَّت (4)؛ همهي معبودها از تراوش امر من معبود شدهاند و همه پروردگاران، از سرريز حکم من به مقام ربوبيت رسيدهاند.»
ب. در تعاليم دوازدهگانه نيز تناقضات فراواني ميان شعارها و ساير گفتار و كردار حسينعلي، عباس و ساير سران بهائيت وجود دارد كه به چند نمونه از آنها اشاره ميشود:
يكم. حسينعلي از يك سو به تحري حقيقت دعوت ميكند(5) و از سوي ديگر تابعاني كر و كور ميخواهد كه جز او را نبينند و جز صداي او را نشوند(6) و چون چرا هم نكنند.(7)
دوم. در وحدت عالم انساني نيز از يك سو به دعوت ميكند(8) ولي به اقوام آذري(9) و مردم ايران(10) و سوريه و شام توهين ميكند.(11) او مخالفانش را چهارپا ميخواند(12) و به آنان اتهام زنازادگي و … ميزند(13) و پسرش عباس نيز رنگينپوستان را اقوامي همچون حيوان وحشي، بيعقل و دانش، و غير متمدن ميخواند.(14)
سوم. سران بهائيت از يك سو ميگويند: «دين بايد سبب الفت و محبت شود»؛(15) ولي از سوي ديگر تفرقه، خشونت و توهين و فحشاي ناموسي در دعواي خاندان سركرده بهائيت موج ميزند(16) و خواهر حسينعلي، عزيه خانم نيز او را ظالم يزيدگونه ميخواند.(17)
تناقضات فراوان ديگري نيز در شعارهاي دوازدهگانه بهائيان وجود دارد كه در مقالات بسياري در نقد تعاليم اين جريان به برخي از آنها اشاره شده است.(18)
ب. نكته ديگري توجهها را به خود جلب ميكند، تناقض ادعاهاي پدر و پسر بهائي است. حسينعلي عصمت را ويژه پيامبران ميداند؛ ولي همانگونه كه گذشت، پسرش عباس، آن را به جانشينان پيامبران نيز تعميم ميدهد تا خود نيز از آثار اجتماعي آن بهرهمند شود.
- دوگانگيهاي فقهي (احكام)
الف. حسينعلي نوري، نماز جماعت را حرام كرده است؛(19) ولي پسرش، عباس افندي در دوران زندگي در فلسطين با وجود باور به نسخ شريعت اسلام و احكام آن و اعلان حرمت نماز جماعت، نه تنها با تظاهر به اسلام، در نماز جماعت مسلمانان حاضر ميشد، بلكه گاهي در جايگاه پيشنماز ميايستاد و ديگراني كه از باورهايش بيخبر بودند، به وي اقتدا ميكردند.(20) تعجبآورتر آن كه او بر اقامه نماز جماعت مسلمين به ويژه در مسجد جامع شهر اصرار داشت و با وجود مشكلات و خستگي و … در آن حاضر ميشد.(21)
شايان توجه است كه اين تناقضات رفتاري مبين بهائيت، با هيچ واكنشي از سوي پدرش، يعني حسين علي نوري كه سركرده بهائيان بود، روبرو نشده است.
ب. دستبوسي نيز يكي ديگر از محرمات بهائيت است(22) و حسينعلي نوري در كتاب اقدس بر اين موضوع تأكيد فراواني دارد؛(23) ولي عباس افندي كه با ادعاي عصمت و مبين بودن براي بهائيت، در موارد بسياري كه فيلمها و تصاوير آن نيز موجود است، نه تنها از بوسيدن دستش جلوگيري نميكند، بلكه دست خود را براي بوسيدن ديگران دراز ميكند.(24)
آخرين نكتهاي توجهها را به خود جلب ميكند، اشكالات ادبيات گفتاري و فضاحت (به جاي فصاحت) كلام حسينعلي نوري است كه به جاي آن كه بگويد: «دچار سهو و نسيان و فراموشي نميشوم»، ميگويد: «سهو و نسيان و فراموشي دچار من نميشود.»(25) اين ادبيات از فرستادهاي الاهي و مدعي عصمت بعيد به نظر ميرسد، زيرا آداب سخنوري و فصاحت كلام از ابتدائيات نبوت و رسالت است، چون مخاطب بايد بدون تكلف كلام راهنماي خود را بشنود و درك كند؛ ولي كلام حسينعلي نوري بدون تأمل قابل فهم نيست.
پانوشت:
- حسينعلي نوري، اشراقات و چند لوح ديگر، بيجا: 2005 م، ص 58.
- همان، ص 54.
- عباس افندي، مفاوضات، ص 130-129.
- عباس افندي، مکاتيب، کردستان العلميه: 1330 ق، ج 2، ص 255-254.
- پيام ملكوت، ص 11؛ خطابات، ج ۱، ص ۱۸۹.
- ادعيه حضرت محبوب، ص ۴۲۷ – ۴۲۸.
- بديع، ص ۱۴۵.
- مجموعه الواح مبارکه، ص ۲۵۶؛ اقدس، ص ۱۳۷؛ پيام ملکوت، ص ۴۲.
۹. از تُرك زبانان دوري كن و فاصله بگير، اگر چه پدرت باشد. كه اگر دوستت بدارد خواهدت خورد و اگر دشمن بدارد خواهدت كشت.» اسرار الآثار خصوصي، ج ۲، ص ۱۵۴.
- مائده آسماني، ج 4، ص 151؛ همان، ج 9، ص 87-86.
- اسرار الآثار، ج ۵، ص ۲۰۰.
- حسينعلي نوري، ص 213.
- مائده آسماني، ج 4، ص 355.
- مکاتيب، ج ۱، ص ۳۳۱.
- پيام ملکوت، ص ۴۴ – ۴۵؛ خطابات، ج ۲، ص ۵۴؛ خطابات، ج ۲، ص ۱۴۶.
- عباس افندي، مکاتيب، ج 1، ص 271؛ اشراق خاوري،رحيق مختوم، ج 1،ص 581.
- تنبيه النائمين، ص ۱۲.
- ر.ك: مقاله «دستبوسي در بهائيت»، پايگاه جامع شناخت بهائيت.
- اقدس، ص 12.
- رحيق مختوم، ج 2، ص 171.
- قرن بديع، ص 635.
- گنجينهي حدود و احکام، ص 309.
- اقدس، ص 29.
- ر.ك: مقاله «دست بوسي در بهائيت»، پايگاه جامع شناخت بهائيت.
- کتب آيات الهي، ج ۲، ص ۳۸۱. جهت مطالعه بيشتر، ر.ك: مقاله: «بهاء الله شناسي از ادبيات نوشتاري او»، پايگاه جامع شناخت بهائيت.
در فضاهاي مجازي ما را همراهي كنيد:
t.me/bahaiat_com
eitaa.com/bahaiat
sapp.ir/bahaiat.com
instagram.com/bahaiat
Leave a Reply