
بسیاری از مدعیان دروغین نبوت، امامت و مهدویت از گرایش علما به خود سخن می رانند؛ برای نمونه حسین علی نوری در کتاب ایقان، از گرایش جمعی از علما به خود سخن می گوید و احمد اسماعیل بصری نیز این ادعا را تکرار می کند. آنان این گرایش ها را دلیل حقانیت خود معرفی می کنند که اگر بر حق نبودیم، علما به ما نمی پیوستند.
در پاسخ به این ادعا باید توجه داشت که یقین غیر از علم (شناخت) محض است، از اینرو نباید آن را با معلومات دینی و انباشتن آنها در ذهن متربیان یکسان دانست. حفظ کردن و به خاطر سپردن امور و آگاهی از آنها هیچگاه به معنای یقین به آنها نیست، از این رو کسانی که انباشت علوم هستند و به آنها یقین ندارد یا آنها را به کار نمی گیرند یا آنها را نمی فهمند، عالم نیستند، بلکه همچون حافظه یا هاردی هستند که اطلاعات درون آنها ذخیره شده است که اگر بتوان به این افراد عالم گفت، باید همه رایانه ها و هاردها و … را نیز عالم دانست.
یقین مرتبهای از شناخت است که به شدت با عمل و احساس پیوند دارد، زیرا با وجود یقین، شک از قلب و روح آدمی جدا میشود. با دقت در این حقیقت میتوان حکمت بیعمل بودن برخی عالمان را دریافت و دانست که چرا دانش آنان در عمل و احساس ایشان ظهور نمیکند و در بزنگاهها تردید دارند و تصمیم قاطعی نمیگیرند. امیر مؤمنان(ع) این تردیدها را خطرناک میخواند، زیرا استمرار آنها میتواند به دینستیزی بینجامد: «إِیاكَ وَ الشَّكَّ، فَإِنَّهُ یفْسِدُ الدِّینَ وَ یبْطِلُ الْیقِین؛ از شک بر کنار باش که دين را تباه و يقين را باطل ميکند».(1) همانگونه که کسانی همچون ابوالفضل گلپایگانی ها به ظاهر درس دین خوانده بودند؛ ولی در بزنگاه زندگی لغزیده و آنچه خوانده بودند به دادشان نرسید؛ بنابراین لباس دین پوشیدن و لقب عالم گرفتن دلیل بر عالم بودن به معارف دین و باور داشتن به آنها نیست.
پانوشت
1. عيون الحکم و المواعظ، ص 95.
در فضاي مجازي ما را همراهي كنيد:
اينستاگرام: instagram.com/bahaiat
ايتا: eitaa.com/bahaiat
تلگرام: t.me/bahaiat_com
سروش: sapp.ir/bahaiat.com
Leave a Reply