
قرآن كريم از پيامبران الهي نقل ميكند كه به قوم خويش ميگفتند: سخن ما را بسنجيد، اگر بهتر از سخن پيشينيان شما بود، آنگاه بپذيريد. هر كسي، در هر رشتهاي خواه تابع، خواه متبوع بايد محقّق باشد. قرآن به افراد تابع هم ميگويد: در تبعيتتان بايد اهل تحقيق باشيد. ﴿ومن النّاس من يجادل في الله بغير علمٍ ويتَّبع كلَّ شيطانٍ مريد﴾.(1) بعضي از مردم جاهلانه، دربارهٴ جهانبيني و خداشناسي جدال ميكنند، از اينرو يك تابع كور هستند و از هر شيطان متمرّدي اطاعت ميكنند.
كسي كه از عقل و وحي اطاعت نكرد، ناچار از هوس پيروي ميكند، چون انسان ناچار است مكتبي را بپذيرد تا قانون زندگي فردي و اجتماعي خود را بر اساس جهان بيني آن مكتب تنظيم كند و اگر كسي خودش اهل تحقيق نبود و در انتخاب راهنما و متبوع نيز محقّق نبود، قهراً از هر مدّعي هدايت، پيروي ميكند؛ چون نميداند از چه كسي تقليد كند و معيار لازم پيروي را نميشناسد. و از آن جهت كه مدّعيان دروغين فراوانند يك مقلّدِ جاهل به دام هر متمرّدي خواهد افتاد.
در سورهٴ حج نيز به كساني كه متبوع و مطاع عوامند و با سوء استفاده از جهل عوام، راهنما و هادي آنان شدهاند، ميفرمايد: ﴿ومن النّاس من يجادل في الله بغير علمٍ ولا هديً ولا كتابٍ منيرٍ ٭ ثاني عطفه ليضلَّ عن سبيل الله له في الدُّنيا خزيٌ ونذيقه يوم القيمة عذاب الحريق﴾؛(2) بعضي از مردم جاهلانه دربارهٴ خدا جدال ميكنند و چون داعيهٴ رهبري ديگران را دارند، و از خطر جاه طلبي مصون نيستند، بدون برهان عقلي يا نقلي، بر اين كار اصرار ميورزند.
پس بعضي بدون تحقيق تابعند و برخي بدون تشخيص، متبوع و قرآن كريم، هر دو دسته را مذمّت كرده، ميفرمايد: خداي سبحان در دنيا و آخرت، آنها را رسوا خواهد كرد. در آيهٴ اول تابعان جاهل مذمت شده بودند و در آيه بعدي، متبوعهاي جاهل نكوهش شدند. و جامع هر دو گروه همان «هوي محوري» است كه يكي را به تعصب و سنّتگرايي باطل ميكشاند و ديگري را به هوس رياست مياندازد از اين رو هر دو گروه مذمومند. خدای متعال دربارهٴ هواپرست جاهل ميفرمايد: ﴿ليضلَّ عن سبيل الله﴾.(3) و دربارهٴ پيرو هوس پرست نادان ميفرمايد: ﴿ويتَّبع كلَّ شيطانٍ مريدٍ﴾(4) و همين معنا را در سورهٴ لقمان به صورتي ديگر بيان ميكند: ﴿ومن النّاس من يجادل في الله بغير علمٍ ولا هديً ولا كتابٍ منيرٍ﴾؛(5) خواه تابع، خواه متبوع، جدالش، جدال جاهلانه است. يعني وقتي پذيرش عقيده و تطبيق عملي بر آن مطابق وحي و عقل نباشد، تقليد كور خواهد بود. در سورهٴ سبأ چنين آمده است: ﴿وإذا تتلي عليهم اياتنا بيناتٍ قالوا ما هذا الّا رجلٌ يريد أن يصدَّكم عمّا كان يعبد اباؤكم وقالوا ما هذا الّا إفكٌ مفتريً وقال الّذين كفروا للحقّ لمّا جاءهم إن هذا الّا سحرٌ مبينٌ﴾؛(6) وقتي آيات الهي بر آنان تلاوت ميشود، ميگويند: اين شخص ميخواهد شما را از روش نياكانتان بازدارد. معلوم ميشود كه آنان، تقليد از سنت نياكان را اصل قرار دادهاند؛ و وحي و عقل را چون مطابق با اصل آنان نيست، رد ميكنند.
قرآن كريم درباره مباحثه حضرت ابراهيم (علیه السلام) با بتپرستان ميفرمايد: ﴿إذ قال لأبيه وقومه ما تعبدون ٭ قالوا نعبد اصناماً فنظلُّ لها عاكفين ٭ قال هل يسمعونكم إذ تدعون ٭ أو ينفعونكم أو يضرُّون ٭ قالوا بل وجدنا اباءنا كذلك يفعلون﴾.(7) وقتي ابراهيم(عليه السلام) با بتپرستان به مباحثه پرداخت، فرمود بتها نه ميتوانند به شما سودي برسانند، و نه ضرري وارد آورند. پس چرا اينها را ميپرستيد؟ آنان در برابر اين استدلال گفتند: اين سنت نياكان ماست.
حضرت ابراهيم(عليهالسلام) فرمود: ﴿أفرءيتم ما كنتم تعبدون ٭ أنتم واباؤكم الأقدمون ٭ فإنَّهم عدوٌّ لي إلّا ربَّ العالمين ٭ الّذي خلقني فهو يهدين ٭ والَّذي هو يطعمني ويسقين ٭ واذا مرضت فهو يشفين﴾؛(8) شما و نياكانتان كاري ميكنيد كه وحي و عقل، آن را نميپذيرد. زيرا پرورش از آنِ خدايي است كه آفرينش در اختيار اوست و پرورشِ همه چيز، اعم از سادهترين چيزها و پيچيدهترين آنها بر عهدهٴ خدای سبحان است و در اين اصل كلي هيچ فرقي بين هدايت كردن، درمان كردن، سير كردن و سيراب ساختن نيست.
در سورهٴ شعراء ميفرمايد: قوم عاد صريحاً به پيامبرشان، حضرت هود ميگفتند: ﴿سواء علينا أوعظت أم لم تكن من الواعظين ٭ إن هذا الّا خلق الاوَّلين ٭ وما نحن بمعذّبين﴾؛(9) براي ما بيتفاوت است، چه موعظه كني، و چه موعظه نكني؛ ما دعوت تو را نميپذيريم؛اين سنت نياكان ماست. يعني اين خوشگذراني، تحميل بر محرومان، بتپرستي و رفاهطلبي سنت نياكان ماست و ما هم آن را حفظ خواهيم كرد. قيامتي نيست و اگر هم باشد، ما معذب نخواهيم شد. بنابراين، منطق همهٴ انبيا اين است كه به مردم ميگويند: بايد در تحصيل مكتب اعتقادي محقِّق باشيد.
بر اساس همین آیات و رهنمودهای الهی است که اسلام هر گونه تقلید در اصول دین را نفی کرده و باطل میداند و به پیروان خود سفارش میکند که برای عقاید و باورهای خود تحقیق کرده و آنها را با تحقیق بپذیرند؛ لازم به ذکر است تقلیدی که اسلام جایز شمرده شده است، تقلید در فروع دین (یعنی احکام عملی) است، زیرا استخراج احکام علمی (بایدها و نبایدها، حلال و حرامها) از منابع دینی کاری است که به علم و تخصص نیاز دارد که در طی سالیان طولانی بدست میآید، از این اسلام امر می کند که عالمان برای این امر قیام کنند: ﴿فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَ لِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ﴾؛ (10) «چرا از هر گروهى از آنان، طايفهاى كوچ نمىكند تا در دين (و معارف و احكام اسلام) آگاهى يابند و به هنگام بازگشت بسوى قوم خود، آنان را بيم دهند؟! شايد(از مخالفت فرمان پروردگار) بترسند، و خوددارى كنند.» چون عموم مردم به علت مشغله روزانه وقت و توان پرداخت به این موضوع را ندارند، و این موضوع با اصل پذیرش اسلام که تحقیقی است، متفاوت است.
پانوشت
1. سورهٴ حج، آيهٴ 3.
2. سورهٴ حج، آيات 8 ـ 9.
3. سورهٴ حج، آيهٴ 9.
4. سورهٴ حج، آيهٴ 3.
5. سورهٴ لقمان، آيهٴ 20.
6. سورهٴ سبأ، آيهٴ 43.
7. سورهٴ شعراء، آيهٴ 70 ـ 74.
8. سورهٴ شعراء، آيات 75 ـ 80.
9. سورهٴ شعراء، آيات 136 ـ 138.
10. سوره توبه، آیه 122.
مقالات مرتبط
1. تناقضات تعالیم بهائیت (1. تحری حقیقت)
2. تناقضات تعالیم بهائیت (2. وحدت عالم انسانی)
3. تناقضات تعالیم بهائیت (3. دین باید سبب الفت و محبت باشد.)
4. تناقضات تعالیم بهائیت (4. تطابق دین با علم و عقل)
5. تناقضات تعالیم بهائیت (5. ترک تعصبات دینی، جنسی و وطنی)
6. دعوت به تحقیق و نفی تقلید در سیره پیامبران الهی
7. دعوت اسلام به دینداری بر پایه تحقیق و نفی تقلید
8. دعوت به تعقل در اسلام
9. تقلید وحی بر پایه عقل
10. چرایی و چگونگی تسمک پیامبران به سیره گذشتگان
لینک پیگیری مقالات در پیام رسانها:
ایتا:
https://eitaa.com/bahaiat
تلگرام:
https://telegram.me/bahaiat_net
Leave a Reply