
از شيوههاي مشترك فرق انحرافي بهويژه باطنگرايان، طرح مسائل مشكل ديني و ايجاد شك در ذهن مخاطب، سپس ارائه پاسخي تأويلي به آن مشکل است. در ميان بابيان نخستين، به سيد بصير از خاندان سيد جلال خاکسار برميخوريم که به رجعت و تناسخ معتقد بود و حسينعلي نوري نيز خود را رجعت حسين علیه السلام و علي علیه السلام و گاه رجعت مسيح علیه السلام ميخواند.(1)
حسينعلي نوري دراينباره مينويسد: «جميع انبياء هياكل امراللّه هستند كه در قمائص مختلف ظاهر شدند و اگر به نظر لطيف ملاحظه فرمايي همه را در يك رضوان ساكن بيني و در يك هوا طائر و بر يك بساط جالس و بر يك كلام ناطق و به يك امر آمر. اين است اتحاد آن جواهر وجود و شموس غير محدود و معدود. پس اگر يكي از اين مظاهر قدسيه بفرمايد من رجوع كل انبياء هستم صادق است و همچنين ثابت است در هر ظهور بعد صدق، رجوع ظهور قبل، و چون رجوع انبياء موافق و مطابق آيات و اخبار ثابت و محقق شد و اين رجوع اظهر از آن است كه به دليل و برهان محتاج شود.»(2)
شوقي افندي در گزارش فتنه بدشت آورده است: «جناب طاهره که در نظر بابيان مظهر عفّت و عصمت و در تقوي و طهارت رجعت حضرت فاطمه سلام الله علیها محسوب ميگرديد، ناگهان بيستر و حجاب در محضر مبارک در مقابل اصحاب ظاهر شد.»(3)
انديشه ياد شده را ميتوان ميان آراء حروفيه و نقطويه يافت؛ محمود پسيخاني با عقيده تناسخي و اعلام ادوار و اکوار، بذر و زمينه پيدايش بشارتهاي متوالي را ميان پيروان خود باقي گذاشت.(4) او خود را همان ظهور محمّد صلی الله علیه و آله و سلم ميداند.(5) فضلالله حروفي نيز خود را مظهر مسيح علیه السلام ميشمرد.(6)
با توجه به گزارشهايي که از گرايش نقطويان به بابيت داريم، بيشک حسينعلي نوري اين گونه عقايد را از هم کيشان نقطوي خود الگو گرفته است.
پانوشت
1. جنبش نقطویه، ص 51.
2. ایقان، ص 102.
3. قرن بدیع، ص 94.
4. جنبش نقطویه، ص 51.
5. همان، ص 141.
6. تشیع و تصوف تا آغاز سده دوازدهم هجری، ص 207 و 223.
منبع: محمد علی پرهیزگار، فصلنامه مشرق موعود، شماره 43.
لینک پیگیری مقالات در پیام رسانها:
ایتا:
https://eitaa.com/bahaiat
تلگرام:
https://telegram.me/bahaiat_net
Leave a Reply